جدول جو
جدول جو

معنی بالا نشسته - جستجوی لغت در جدول جو

بالا نشسته
(نِ شَ تَ / تِ)
آنکه در جای بالا قرار گرفته باشد. نشسته در مقام برتر.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ ظَ لَ)
بالا قرار گرفتن. جای بالا را گرفتن. برتر نشستن. زبردست دیگران قرار گرفتن. جلوس کردن در مراتب برتر. مقابل پائین نشستن و زیر دست نشستن. تصدر. صدرنشینی. در صدر جای جلوس کردن از مجلس.
لغت نامه دهخدا
کسی که در پیری یا پس از مدتی طولانی یا بعلل دیگر از کار بر کنار رود و از حقوق بازنشستگی استفاده کند، متقاعد، جمع بازنشستگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد نشسته
تصویر باد نشسته
((نِ تِ))
کسی که غرور و تکبر از سرش به در رفته
فرهنگ فارسی معین
از توابع دهستان گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی